حتّی اِذَا اسْتَهْلَلْتُ ناطِقاً بِالْکَلامِ اَتْمَمْتَ عَلَىَّ سَوابغَ الاِْ نْعامِ
و تمام کردى بر من نعمتهاى شایانت را آنگاه که لب به سخن گشودم
سخن گفتن یک ابزار مهم ایجاد ارتباط است و قوهای است که خدای متعال برای سهولت ایجاد ارتباط در اختیار انسان قرار داده است. شاید بخاطر ظرافتهایی که این نعمت الهی دارد کمتر کسی سعی بر تفکر در اسرار و رموز آن کرده باشد. در واقع یکی از شاخصههای تمایز انسان از غیر خودش نطق میباشد. نگریستن به این نعمت الهی خود گویای عظمت پروردگار عالمیان است که در پرتو این بخشش بی منت چه اسرار و رموزی را خلق کرده است. تا آنجا که خدای متعال بعد از خلقت پر راز و رمز انسان فورا به نعمت و عظمت بیان» اشاره میکند و میفرماید: انسان را آفرید، و به او بیان و نطق را تعلیم داد». (الرحمن/3/4)
بیان» از نظر مفهوم لغت معنى گستردهاى دارد و به هر چیزى گفته مىشود که مبیّن و آشکار کننده چیزى باشد، بنابراین نه فقط نطق و سخن را شامل مىشود که حتى کتابت و خط و انواع استدلالات عقلى و منطقى که مبین مسائل مختلف و پیچیده است همه در مفهوم بیان جمع است، هر چند شاخص این مجموعه همان (سخن گفتن) است. ما به خاطر عادت به سخن گفتن آن را مسأله سادهاى فکر مىکنیم، ولى در حقیقت، سخن گفتن از پیچیدهترین و ظریفترین اعمال انسان است.
بلکه مىتوان گفت هیچ کارى به این ظرافت و پیچیدگى نیست! زیرا از یک سو دستگاههاى صوتى براى ایجاد اصوات مختلف با یکدیگر همکارى مىکنند، ریه هوا را در خود جمع مىکند و آنرا تدریجا از حنجره بیرون مىفرستد، تارهاى صوتى به صدا در مىآیند، و صداهاى کاملاً متفاوت که بعضى نشانه رضا و دیگرى خشم و دیگرى استمداد و دیگرى تکلم و دیگرى محبت یا عداوت است ایجاد مىکنند، سپس این صداها با کمک زبان و لبها و دندانها و فضاى دهان، حروف الفبا را با سرعت و ظرافت خاصى به وجود مىآورند و به تعبیر دیگر، آن صداى ممتد و یکنواخت که از حنجره بیرون مىآید به اشکال و اندازههاى مختلف بریده مىشود و حروف از آن تشکیل مىگردد و ما قادر به تکلم میباشیم.
منبع: پایگاه اینترنتی رهروان ولایت
ادامه مطلب
درباره این سایت