حتّی اِذَا اسْتَهْلَلْتُ ناطِقاً بِالْکَلامِ اَتْمَمْتَ عَلَىَّ سَوابغَ الاِْ نْعامِ 

و تمام کردى بر من نعمتهاى شایانت را آنگاه که لب به سخن گشودم 

سخن گفتن یک ابزار مهم ایجاد ارتباط است و قوه‌ای است که خدای متعال برای سهولت ایجاد ارتباط در اختیار انسان قرار داده است. شاید بخاطر ظرافت‌هایی که این نعمت الهی دارد کمتر کسی سعی بر تفکر در اسرار و رموز آن کرده باشد. در واقع یکی از شاخصه‌های تمایز انسان از غیر خودش نطق می‌باشد. نگریستن به این نعمت الهی خود گویای عظمت پروردگار عالمیان است که در پرتو این بخشش بی منت چه اسرار و رموزی را خلق کرده است. تا آنجا که خدای متعال بعد از خلقت پر راز و رمز انسان فورا به نعمت و عظمت بیان» اشاره می‌کند و می‌فرماید: انسان را آفرید، و به او بیان و نطق را تعلیم داد». (الرحمن/3/4) [1]

بیان» از نظر مفهوم لغت معنى گسترده‌اى دارد و به هر چیزى گفته مى‌شود که مبیّن و آشکار کننده چیزى باشد، بنابراین نه فقط نطق و سخن را شامل مى‌شود که حتى کتابت و خط و انواع استدلالات عقلى و منطقى که مبین مسائل مختلف و پیچیده است همه در مفهوم بیان جمع است، هر چند شاخص این مجموعه همان (سخن گفتن) است. ما به خاطر عادت به سخن گفتن آن را مسأله ساده‌اى فکر مى‌کنیم، ولى در حقیقت، سخن گفتن از پیچیده‌ترین و ظریف‌ترین اعمال انسان است.

بلکه مى‌توان گفت هیچ کارى به این ظرافت و پیچیدگى نیست! زیرا از یک سو دستگاه‌هاى صوتى براى ایجاد اصوات مختلف با یکدیگر همکارى مى‌کنند، ریه هوا را در خود جمع مى‌کند و آنرا تدریجا از حنجره بیرون مى‌فرستد، تارهاى صوتى به صدا در مى‌آیند، و صداهاى کاملاً متفاوت که بعضى نشانه رضا و دیگرى خشم و دیگرى استمداد و دیگرى تکلم و دیگرى محبت یا عداوت است ایجاد مى‌کنند، سپس این صداها با کمک زبان و لب‌ها و دندان‌ها و فضاى دهان، حروف الفبا را با سرعت و ظرافت خاصى به وجود مى‌آورند و به تعبیر دیگر، آن صداى ممتد و یکنواخت که از حنجره بیرون مى‌آید به اشکال و اندازه‌هاى مختلف بریده مى‌شود و حروف از آن تشکیل مى‌گردد و ما قادر به تکلم می‌باشیم.

برجسته ترین ت‎مداران دنیا همواره بزرگ‌ترین سخنوران نیز بوده‌اند. منظور از سخن گفتن سخنرانی کردن نیست، بلکه خوب حرف زدن و انتخاب کلمات و مطالب مناسب و بجاست، که می‌تواند موجب برقراری رابطه مطلوب باشد. 

امروزه در دنیای اقتصاد و ت و خانواده "مذاکره" امری مهم تلقی می‌شود، زیرا مناسب‌ترین و سریع‌ترین راه حل‌هاست. از طریق مذاکره می‌توانیم به سوء تفاهماتی که عامل و منشاء اختلاف‌اند خاتمه دهیم. افراد به هنگام گفتگو اطلاعات لازم را در اختیار یکدیگر قرار می‌دهند و در جریان کم و کیف نطریات هم قرار می‌گیرند که نتیجه آن، آگاهی از خواسته‌های طرفین، دستیابی به راه‌حل عقلانی و منطقی و نهایتا برقراری تفاهم نسبی است.

"مذاکره" پدیده‌ای نو ظهور نیست که بخواهیم آن را توضیح دهیم. ما در تمام لحظات و دقایق زندگی خود با این امر مهم سر و کار داریم. افرادی که شیوه صحیح گفتگو با دیگران را رعایت نکنند، کمتر موفق به حل گرفتاری‌های فی‌مابین می‌شوند.

چه سرّ و توازن عجیبی  بین سخن گفتن و شخصیت پیچیده و نهفته درون انسان است و تا لب به سخن باز نشود شخصیت و اصالت فرد هویدا نمی‌گردد، امّا همین که لب به سخن باز می‌کند، تک تک کلمات زیر بنای شخصیت او را تشکیل داده و معرّف او می‌گردند.
این گونه است که با درک و شنیدن الفاظ شخصیت هر فردی شکل می‌گیرد. ما بدون تسلط بر خود نمی‌توانیم فاتح دیگران باشیم. هر کلمه که از دهان بیرون آید مرهمی است که به زخمی می‌رسد یا خنجری است که دلی را می‌شکافد و یا نسیمی است که دریای احساسات را به تلاطم در می‌آورد.

بشر در مقابل استفاده صحیح از داده‌های الهی همیشه دچار انحراف‌هایی هم شده است، گاهی نعمت‌هایی از خدای متعال که برای آسایش انسان فراهم شده است بخاطر غفلت و استفاده ناصحیح باعث ناراحتی و گرفتاری‌‌هایی می‌گردد.

در واقع آفت‌ها و آسیب‌ها که بخاطر غفلت سراغ انسان می‌آیند، باعث ضایع شدن نعمت‌هایی الهی می‌گردند. حضرت علی (علیه السلام) می‌فرماید: لِکُلِّ شَیءٍ آفَهٌ» [2] برای هر چیزی آفت وجود دارد، یعنی تمام داده‌ها و داشته‌های انسان در معرض آفت است.

وقتی که یکی از نعمت‌های بزرگ الهی به انسان، سخن گفتن هست، بدون شک این نعمت هم در معرض آفت قرار می‌گیرد و با گرفتار شدن به آسیب‌ها اصالت خود را از دست داده و نه تنها فایده‌ای ندارد، بلکه باعث خسران هم می‌شود.

شخصی که با زبان و نطق که نعمت بی‌منت خداست، مرتکب غیبت و تهمت و دروغ می‌شود آیا جز این است که دچار خسران وقعی گردیده و عوض استفاده صحیح از این نعمت‌ها از گناه پشته می‌سازد و خود را گرفتار می‌کند؟

در مقابل این نعمت بزرگ الهی یعنی سخن گفتن» پرحرفی آفت بزرگی است که روایات فراوانی بر مذمت آن وارد شده و تامل در این روایات، انسان را به آینده شوم و تاریک این گناه بزرگ آگاه می‌سازد.

حضرت علی(علیه السلام) عامل تمام بدبختی‌های انسان را پرحرفی می‌داند و می‌فرماید: هر کسی که سخنش افزایش یافت، اشتباهات او نیز فزونی خواهد یافت و هر کس خطایش افزایش یافت، حیایش کم می‌گردد و هرکس حیایش کم شد، تقوایش کم می‌شود و کسی که تقوایش کم شود، دلش می‌میرد و هر کس قلبش مرد، به دوزخ وارد خواهد شد». [3]

در روایتی دیگر حضرت صادق (علیه السلام) یکی از شاخصه‌های اصلی سخن گفتن را مفید بودن آن می‌داند و می‌فرماید:  هر کس ایمان به خدا و روز قیامت دارد، باید حرف خوب بگوید یا خموش باشد». [4]

واقعاً که امثال این فرمایشات شریف از معصمومین (علیهم السلام) جای بسی تأمل دارد، اگر همه ما بیاموزیم و این کلمات را در زندگی خود کاربردی کنیم از بسیاری از سوء تفاهمات بحث و جدل ها، دل شکستن‌ها، تهمت‌ها و… رهایی خواهیم یافت، وقتی کلامی ناسنجیده آتشی دامن گستر را پدید می‌آورد و ممکن است زندگی‌هایی را به تباهیی بکشاند و یا به عکس یک کلام سنجیده و از روی فکر ممکن است جلوی فتنه‌ها و گسست‌هایی را بگیرد  محتوای عمیق این کلمات خود را بخوبی نشان می‌دهند.

—————————————————

پی نوشت:

[1] . قرآن کریم، سوره الرحمن، آیات 3و4 الرَّ‌حْمَـٰنُ

١ عَلَّمَ الْقُرْ‌آنَ

٢ خَلَقَ الْإِنْسَانَ

٣ عَلَّمَهُ الْبَیَانَ

٤ »
[2] . غررالحکم، ص 431
[3] . نهج البلاغه، سید الرضی، حکمت 349  مَن کَثُرَ کَلامُهُ کَثُرَ خَطَؤُهُ وَ مَن کَثُرَ خَطَؤُهُ قَلَّ حَیاؤُهُ وَ مَن قَلَّ حَیاؤُهُ قَلَّ وَرَعُهُ وَ مَن قَلَّ وَرَعُهُ ماتَ قَلْبُهُ وَ مَن ماتَ قَلْبُهُ دَخَلَ النَّارَ»
[4] .  الکافی، کلینی، جلد‏2   صفحه  667    باب حق الجوار  مَنْ کانَ یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ فَلْیَقُلْ خَیْراً أَوْ لِیَسْکُت‏»

منبع: پایگاه اینترنتی رهروان ولایت


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها